از تو می ترسم،از این رابطه می ترسم،از نزدیکی می ترسم،از دوری می ترسم،از دوست داشتن می ترسم،از دوست نداشته شدن می ترسم،از بودنت می ترسم،از رفتنت می ترسم،از عشق به تو می ترسم،از نداشتن عشقت می ترسم،از زنگ زدن به تو می ترسم،از زنگ نزدن هایت می ترسم،از نگاهت می ترسم،از مهربانی هایت می ترسم،از با تو بودن می ترسم،از بی تو بودن می ترسم،برای خنده هایت می میرم و می ترسم
دارم زیارت رسول را گوش می کنم بغض می کنمنه برای او که برای دل متوی حرم نشسته بودم و خانم پیری آمد گفت چه می کنی؟گفتم دارم زیارت رسول را می خوانم گفت بلند بخوان من هم گوش کنم من سواد ندارمدوست داشتم بگویم من هم سواد دل را ندارم
سفرم.
درباره این سایت