روح م درد می کندهر چه می بینم و می شنوم می شوم دردزخم می شود بر روح م.زخمی عمیقهر چه نزدیک تر می شوم به آخر.انگار این قصه تکرار همان قصه ی قبلی بودتکرار و تکرار و تکرار
قبل تر ها فکر می کردم اگر ختم صلوات م برسد به هزارمینش اجابت می شود دعایمخداهه این با تو بوداااااا
دلم پیش مهربانی های خانوم جان ماندهانگار دیگر آرام گرفته و دلتنگ پسر کوچکش نیست.
درباره این سایت